محمد هاشم صفار-دفتر مطالعات و بررسی های اقتصادی اتاق مشهد- آذر ماه 1404
حسرت نبرم به خواب آن مرداب كارام ميان دشت شب خفته است
دريايم و نيست باكم از طوفان دريا همه عمر خوابش آشفته است
(دکترشفیعی کدکنی)
كارآفريني مفهومي است كه تاكنون از ديدگاههاي مختلف مورد بررسي قرار گرفته و همه بر اين باورند كه كارآفريني موتور محركه توسعه اقتصادي كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه بوده و مي باشد .
زمان زيادي نيست كه كلمات كار آفرين و كارآفريني در رسانه هاي مختلف تكرار مي شود و هر كس به سليقه خود از اين واژه جديد براي اشاره به مديران، افراد موفق، سرمايه داران، سرمايه گذاران، صادركنندگان، دلال ها و تاجران استفاده مي كند . هر چند هر كدام از اين افراد ممكن است كارآفرين باشند ولي هيچكدام مصداق كاملي براي اين مفهوم نيستند .
به راستی كارآفرين چه مفهومی دارد و به چه کسی بایستی عنوان و افتخار کارآفرین اعطاء گردد ؟
آيا كارآفرينان ويژگيهاي متمايزي از ديگر بازيگران صحنه اقتصاد دارند. آیا تلقی کارآفرین به تمامی تلاشگران خطه تولید ، صنعت و خدمات ، حرکت صحیحی به شمار می رود . باید عنوان کرد اگرچه همه عزیزان در تلاش برای ساختن جامعه نقش قابل تاملی را بر عهده دارند ولی به سادگی نمی توان عنوان کارآفرین را به همگان اعطاء نمود . به خصوص در شرایط فعلی که بخش عمده ای ازفعالین حوزه اقتصاد بیشتر از آنکه مبداء حرکتهای جدید باشند، کپی کار سایرین گردیده اند . به نظرمی رسد افتخار این نشان به همگان چندان درست نباشد. و لازم است جامعه، کارآفرینان واقعی را برند نماید و نشان دهد که برای مبدع کنندگان ، خلاقیت ها و نوآوری های ارزشمندی دوچندان قائل است .
دو رويكرد متفاوت به كارآفريني وجود دارد ، رويكرد شخصيتي و رويكرد رفتاري
در رويكرد شخصيتي ، تمركز بر كارآفرين و شناسايي ويژگيهايي فردي اوست در واقع اين رويكرد تقدم زماني دارد چرا كه اول كارآفرينان وجود داشتند و بعد كارآفريني به عنوان يك مفهوم مستقل به وجود آمد . در رويكرد رفتاري تكيه بر رفتارهاي كارآفرين در فرآيند راه اندازي يك كسب و كار است .
نگاهي به مسير حركت فعاليتهاي كارآفرينانه ، مبدا و منشاء حركت و انرژي كه در طول مسير آنها را تغذيه مي نمايد در تصويري اجمالي از شخصيت كارآفرين ارائه شده است .
چه چيز باعث مي شود كه نشاط حركت به سختي و سكون غلبه كند ؟ آرزوي آن چيزي كه امروز نيست ولي فردا مي تواند باشد ، اولين چيزي است كه ذهن كارآفرين را درهم مي شكند يعني كارآفرين آرزومند است .
آنچه جهت و مسير كارآفرين را براي رسيدن به آرزوهايش تعيين مي كند از درون او برمي خيزد عزم او براي حركت يا توقف و اقدام يا عدم اقدام ، چيزي نيست كه مولود شرايط ، محيط يا اطرافيان باشد . يعني كارآفرين كنترل دروني دارد . او براي اينكه بتواند درست آنچه را كه مي انديشد عينيت بخشد و عزم خود را عملي كند بايد رئيس و كارفرماي خود باشد يعني كارآفرين مستقل است .
ذهن پوياي او مرزهاي از پيش تعيين شده و قالب هاي رايج را در هم مي شكند و با وجودي كه همان چيزي را مي بيند كه ديگران مي بينند ، اما چيزي را مي انديشد كه ديگران نمي انديشند يعني كارآفرين خلاق است .
وقتي كه خلاقيت از ذهن به عمل منتقل مي شود ، نوآوري صورت مي گيرد . نوآوري يعني پيمودن را ه نرفته ، كسي كه اولين بار راهي را مي پيمايد اولين كسي است كه مي تواند خبر مخاطرات راه را براي ديگران بياورد . يعني كارآفرين خطر پذير است .
او به جاي آنكه منتظر ضمانت يك پايان موفق بماند ، به فكر و تلاش خود تكيه مي زند ، بـه مشكلات حمله مي كند و پيش مي رود . يعني كارآفرين منفصل نيست و براي استقبال از آينده روحيه اي تهاجمي دارد .
لحظه تصميم آغاز ، تنها زماني نيست كه او با ريسك مواجهه است ابهام يك پايان نامعلوم بر هر قدم اين راه سايه مي اندازد . يعني كارآفرين قدرت تحمل ابهام را دارد .
به استقبال فردا رفتن ، آخر ماجرا نيست كسي كه آگاهانه و پيشاپيش خود را در ميدان مواجهه با مسائل مي اندازد، بايد توان سخت كاركردن در شرايط پر تنش را هم داشته باشد يعني كارآفرين با وجود فشار زياد ، كارآيي خود را حفظ مي كند .
پيتر دراكر كارآفرينان را صرفاً عامل تغيير نمي داند بلكه مي گويد آنان افرادي هستند كه از فرصتهاي پيش آمده به خوبي استفاده كرده و با ايجاد تغييراتي ، چيزهاي جديدي را مي آفرينند لذا كارآفرينان همواره در جستجوي تغيير بوده و به آن حساسيت نشان مي دهند .
مك كله لند ، بيان مي دارد كارآفرينان افرادي هستند كه نياز فراواني به موفقيت دارند و مخاطرات بالايي را مي پذيرند چنين ريسكهايي آنان را به فعاليت مداوم تحريك مي كند.
كارآفرين ايده اي را يافته و آنرا تبديل به فرصتي اقتصادي مي كند . در فضاي كسب و كار فرصت ، فكر نويي است كه قابليت تجاري شدن دارد. آگاهي از محيط ، بازار و نيازهاي مشتري و نگرش كارآفريني ، او را دريافتن فرصت و پرداختن به آن ياري ميدهد سپس كارآفرين يك طرح تجاري مي نويسد كه در آن مسائلي چون بازار ، محصول يا خدمت ، مسائل حقوقي و قانوني شركت، تامين سرمايه، راه اندازي و رشد، سازماندهي و مديريت كسب و كار را بررسي مي نمايد .
در واقع كارآفرين مانند يك رهبر اركستر وظيفه دارد كه مهارتها و تواناييهاي مختلف را در كنار هم جمع نمايد و برنامه اي تدوين شده ارائه دهد . همانطور كه صدا بايد دلنشين باشد طرح نهايي كارآفرين نيز بايد زيبا باشد .
در انتها شايد بهترين تعريفي كه مي توان از كارآفريني ارائه كرد اين است كه :
كارآفريني عبارت است از فرآيند نوآوري و بهره گيري از فرصت ها ، با تلاش و پشتكار بسيار و همراه با پذيرش ريسك هاي مالي ، رواني و اجتماعي كه با انگيزه كسب سود مالي ، توفيق طلبي ، رضايت شخصي و استقلال صورت پذيرد .
حال اگر چنانچه این مختصات بر شمرده را به تعداد بیشمار فعالین اقتصادی کشور بازتاب دهیم ، پی می بریم که تنها عده محدودی ازاین قابلیت ها برخورددارهستند و لازم است این عده مشخص ، برند گردند تا جامعه جوان و نسل آینده این کشور به درستی تشخیص دهد که چه راهی را بایستی برای در بر گرفتن موفقیت طی کند و احیانا راه به خطا نرود . امروز متاسفانه شاهد آن هستیم که جامعه تنها الگوههایی از کارآفرینی را تبلیغ می کند که بیشتر معطوف به دسترسی به تمکن مالی فراوان شده اند در حالیکه این مسئله سرانجام خوبی برای آینده کشور نخواهد داشت . بایستی شناسایی ها و معرفی الگوها مبتنی بر شاخص های خوب کارافرینی باشد نه صرفا مسائل مالی .و یا موفقیت در دسترسی به زندگی های آنچنانی .
علاوه بر كار آفريني فردي ، در دهه هاي اخير دو واژه كارآفريني درون سازماني و كارآفريني شركتي نيز در ادبيات كارآفريني به ميان آمده اند ، این موضوع یکی از مشکلات بسیار حاد اقتصاد ایران است که در عرصه کارافرینی سازمانی هم دربخش دولتی و هم در بخش سازمانهای تولیدی بزرگ کشور با مشکلات فراوان مواجهه است و بی گمان بخش عمده ای از ضعیف بودن بهره وری به این عامل باز می گردد . ما متاسفانه نتوانسته ایم الگوهای موفقی از کارآفرینان سازمانی در ارگانهای دولتی ارائه نماییم. به دلیل شفاف نبودن کارنامه بخش های دولتی و انتخابهایی که عمدتا به صورت حزبی ، گروهیو یا جنایی انجام می گیرد . در اقتصاد ایران مدیران سازمانی خوب هیچگاه دقیق شناسایی و برند نشده اند .
در تعريف كارآفريني درون سازماني آمده است ، روياپردازي كه مسئوليت به ثمر رساندن يك نوآوري را در درون سازمان بر عهده مي گيرد . بهره وری سازمان را رشد می دهدو منابع سازمان را در جهت اهداف مورد نظرهدایت می کند . اين فرد ممكن است مبتكر يا مخترع باشد اما هميشه فردي است كه مي داند چگونه يك ايده را به واقعيت و نهایتا یک کارخوب و اثر بخش تبديل كند .
كارآفرين شركتي ، شامل فعاليتهاي رسمي و غير رسمي است كه با هدف ايجاد كسب و كار جديد محصول و فرآيندهاي جديد و توسعه بازار صورت مي گيرد . تحقيقات جديد سه مفهوم را در تعريف كارآفريني شركتي نام مي برند :
۱- تجديد راهبرد (نوسازي / تجديد ساختار سازمان )
۲- نوآوري (ارائه چيز جديدي به بازار )
۳- كسب و كار درون شركت (فعاليتهاي كار آفرينانه شركتي كه منجر به ايجاد كسب و كار جديدي در درون شركت مادر مي شوند )
تمايل به اينگونه كارآفريني در پاسخ به افزايش سريع تعداد رقبا ، عدم اعتماد به شيوه هاي سنتي كسب و كار حركت تعداد زيادي از افراد نخبه به سمت ايجاد كسب و كارهاي كوچك مستقل ، رقابت بين المللي و نياز به افزايش بهره وري ، افزايش يافته است . در شركتهاي جديد انقلاب جديدي به سمت تسهيل امر كارآفريني درون سازماني و تقدير از كارآفرينان درون سازماني به وجود آورده است .
https://tooseco.ir/?p=27545








