محمدهاشم صفار - اتاق مشهد - دی ماه ۱۴۰۴
اقتصاد ايران علي رغم تلاشها و تحولات چشمگير انجام شده طي سالهاي اخير، هنوز با مسائل و مشكلات فراوان مواجه است. انفجار جمعيت، بيكاري گسترده، توزيع نامتعادل درآمد،عدم به كارگيري بهينه منابع بالفعل و بالقوه كشور و نهايتاً تصميم گيريهاي مقطعي، كوتاه مدت و نبود استراتژي جامع توسعـه در كشور.
پر واضح است که بودجه های سالیانه در کناربرنامه های توسعه میان مدت و بلند مدت ابزارهایی هستند که می توانندو می باید جهت دهنده و تسریع کننده حرکت توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورباشند . ازاینرو لازم است همواره بودجه های سالیانه برش های مشخصی از روش های حصول به بخشی از اهداف برنامه های توسعه و پیشرفت باشند .
اگرچه همواره کارشناسان از کاهش وابستگی دولت به نفت استقبال کرده اند و خواسته اند تا ثروت نفت به عنوان یک ذخیره بین نسلی محفوظ بماند اما در این میان دست اندازی های متوالی و متداوم دولتها به این تفکر ، مشکلات زیادی را ایجاد نموده است .از سوی دیگر آنچه در این میان آنچه فراموش شده است ، این است که کاهش وابستگی به نفت به معنای فشار بیشتر بر اقتصاد کشور و جامعه در قالب مالیات نیست و نباید باشد . بلکه متناسب شدن مالیاتها ودریافتهای دولت با حوزه عملکرد و اثر بخشی آن بر اقتصاد کشور و شرایط اقتصادی ، اجتماعی کشور به خصوص در بخش تولید بایستی مبنای کار باشد .
به نظر می رسد اگرچه در تمامی برنامه های توسعه کارشناسان خواستار کوچکی دولت و چابک سازی و بهبود هوشمندی آن بوده اند اما حجم هزینه های دولت در ردیفهای مختلف و ارگانها و نهادها نشان می دهد که این بدنه به شدت بزرگ ، فرتوت و فاقد کارامدی و بهروری مناسب است . دولتی که با اخذ عمد اعتبارات و سپرده اهی بانکی در غالب فروش اوراق قرضه جایگزین بخش خصوصی شده و وظایف حاکمیتی خود را به شایسته گی نمایندگی نمی کند . بهر ه وری پایین بخشی دولتی یکی از مشکلات عمده دراقتصاد ایران است که به مانند چاه ویل بخش عمده درآمدهای نفتی و مالیاتی را به جای آنکه صرف توسعه و نوسازی جامعه نماید، به اتلاف بیهوده می کشد . باید اشاره کرد که دولت مقتدر با دولت بزرگ و دولتی که در اقتصاد دخالت می کند متفاوت است .
یکی از مطالبات امروز بخش خصوصی شفاف سازی نحوه هزینه کرد دولت در اقتصاد است . مدیریت هزینه های دولت بایستی مهمتر از بحث مدیریت درآمدهای آن باشد . همچنین درخواست رشد مالیاتی بر همه پایه های مالیاتی و گروه های درآمدی بدون آنکه بررسی شود چه گروههایی بر روی موج های تورمی شناور هستند و چه گروههایی در این موج ها صدمه می بینند نه مبتنی بر علم است و نه عدالت .
اما اگر بخواهیم به موضوع ماهیت و چرایی بودجه به صورت تخصصی ورود پیدا کنیم باید در ابتدا بپردازیم به قانون اساسی کشور ، آنجایی که در مقدمه ، قانون اساسی اقتصاد را وسیله و نه هدف عنوان می کند و وظیفه حکومت اسلامی را تهیه برنامه اقتصادی به منظوربروز خلاقیتهای متفاوت انسانی و تامین امکانات مساوی و متناسب و ایجاد کار برای همه افراد و رفع نیازهای آنها بر می شمرد .
همچنین قانون گذار به نیابت از ملت در اصل سوم به وظایف دولت اشاره دارد و در اصل ششم تمامی تصمیمات امور کشور را به طور مستقیم و غیر مستقیم به رای ملت و خواسته اکثریت آنها منوط می کند . حق، حقوق و قدرتی که ملت با رای و نظر خود به صورت اعتباری به دولت تفویض نموده است تا مطابق اصول آن ،خواسته های ملت را برآورده سازد. بنابراین در ماهیت بودجه به معنای چارچوب دخل و خرج دولت ، نظام و کشور این مخارج و مدیریت آنها بایستی منطبق با خواسته ملت باشد . و نمایندگان ملت در مجلس بازگو کنند و مطالبه گر خواسته های واقعی برآمده از جامعه باشند .
بنابراین کلیت بودجه و مبنای کارکرد ان به صراحت در قانون اساسی تعبیه شده و خروج از این ضوابط عملا نادیده گرفتن قانون اساسی و حقوق ملت است .
یکی از ایرادات عمد بر لایحه بودجه دولت در نظر نگرفتن بخشی از اصولی است که لازمه، شایسته و بایسته یک سیستم بودجه نویسی کارشناسانه است .این اصول عبارتند از: ۱- اصل سالانه بودن بودجه ۲- اصل تقدم درآمد بر هزینه ۳- اصل تعادل بودجه ۴- اصل پیش بینی و تقدم ۵- اصل وحدت بودجه ۶-اصل تمرکز عایدات ۷- اصل کاملیت یا جامعیت بودجه ۸-اصل شاملیت یا تفصیل بودجه ۹- اصل تخصیص و عدم تخصیص بودجه ۱۰-اصل انعطاف پذیری ۱۱-اصل تحدیدی بودن هزینه ها ۱۲-اصل تخمینی بودن درآمدها ۱۳- اصل تنظیم بودجه بر مبنای عملیات ۱۴-اصل تفکیک هزینه های مستمر از غیر مستمر
اما اگر بخواهیم به صورت کا شناسانه به تحلیل لایحه بودجه کل کشور در سال ۱۴۰۵ بپردازیم موارد ذیل قابل ذکر است .
۱-نبود ارتباط تنگاتنگ بین بودجه های سالیانه و برنامه های توسعه و پیشرفت ، طرح های آمایش سرزمین ، و موضوع توازن منطقه ای امکانات در مناطق کشور
۲- حاکم نبودن اصول مدون علمی بر ماهیت بودجه های سالیانه کشور از جمله اصل تعادل بودجه ، اصل وحدت بودجه ، اصل تمرکز عایدات و اصل تنظیم بودجه بر مبنای اهداف و عملیات
۳- تفوق تفکر مدیریت درآمدی بر بودجه به جای تفکر همزمان مدیریت درآمدها و مدیریت هزینه ها . وجود سازمانها و ارگانها نهادها و اختصاص ردیف هزینه ای برای فصلهایی که یا اهداف آنها منتقضی شده و یا آنکه اصولا اهداف انها انطباقی با نیازهای جامعه و حتی چارچوب های مدیریت دولت ندارد .
۴- سرگردانی بودجه دولت در اختصاص ردیفهای متنوع برای اهداف مشخص و نهایتا درگیر نمودن بخشهای زیادی از جامعه در اهدافی که می توانند با هم همپوشانی داشته باشند .
۵- غیر واقعی بودن و نبود نگاه واقع بینانه بر مبنای پارامترها و شاخص های اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی بر بخشی از ردیف درآمدهای بودجه از جمله تامین مالیاتها ، فروش اوراق قرضه و فروش شرکتهای دولتی با توجه به شرایط رکود تورمی حاکم بر جامعه و کاهش قدرت نسبی توان درامدی جامعه
۶- در نظر نداشتن اثرات تورمی حاکم بر سیاستهای بودجه و برآورد نکردن تبعات تصمیم گیری ها از جمله افزایش دو درصدی نرخ مالیات بر ارزش افزوده ، افزایش نرح حاملهای انرژی ، افزایش نرخ خدمات دولت و جریم های آن در بخش برق ، آب و سوخت ،
۷- براورد نکردن تبعات تصمیم گیری دولت در حذف نرخ ترجیحی ارز ، و اثرات یکسان سازی نرخ ارز بر پایه پولی و گسترش تورمی
۸- شناسایی نشدن طبقات محروم جامعه به منظور پوشش انها در مقابل سیاستهای تعدیل اقتصادی دولت
۹- افزایش فشار مالیاتی بر طبقات فعلی مالیاتی کشور بدون برنامه ریزی برای شناسایی و گسترش پایه های مالیاتی جدید ونبود برنامه برای حذف طبقات مالیاتی از جمله نهادها و بنیادهای اقتصادی وابسته به حاکمیت به خصوص بخشهایی که عملا مسبب رقابت مخرب در فعالیتهای صرف اقتصادی و مالی می گردند.
۱۰- اختصاص اعتبار ۲۰ درصدی برای رشد حقوق و دستمزدهای بخش های مختلف کارمندان و کارگران در سازمانها و نهادها بدون در نظر گرفتن فشارهای تورمی حاکم بر جامعه طی سالهای اخیر و کاهش شدید قدرت خرید بدنه متوسط جامعه .
۱۱- عدول از اصل تمرکز عایدات و حدت بودجه ، و در نظر نداشتن موضوع تخصص در اعطای فروش نفت به ارگانها و سازمانهای نظامی و انتظامی . در نظر نداشتن ایجاد رقابت مخرب بین ارگانها و سازمانها در فروش نفت و ایجاد لطمه به قدرت جانه زنی کشور در فروش ثروت ملی کشور.
۱۲- اختصاص بخشی از برنامه های وصول درآمد و عایدات از ناحیه اخذ جریمه از بخشهای مختلف از جمله اخذ جرائم از مصرف اضافه حاملهای انرژی ، برق ، اب و حتی اقدام نکردن به تهیه مجوزهای راهنمایی و رانندگی و غیره . فراهم کردن بستری ضد فرهنگی برای توجیح خلاف با اخذ جریمه .
۱۳- عدم اتخاذ سیاست هزینه هدف به منظور بهره برداری بخش ها و یا مناطق ضعیف کشور در امر سرمایه گذاری ، به عنوان مثال اخذ مالیات بر خودروهای وارداتی و تخصیص آن در بهبود محیط زیست ، اخذ حقوق دولتی معادن و اختصاص آن به هزینه در محل ، اخذ مالیات برمصرف سوخت و تخصیص آن به بهبود و تکمیل خطوط جاده ای و قص الهذا …
علی ایحال تجربه توسعه اقتصاد دو قرن اخير نمايانگر اين نكته است كه توسعه اقتصادي با اتكاء بر عامل تصادفي بودن در زمينه نهادسازي و سازماندهي كل اقتصاد ، قابل حصول نيست و اين امر در گرو تدوين و بكارگيريبودجه ریزی منضبط، کارامد و برنامه ریزی و استراتژي جامع توسعه است. بديهي است در شرايطي كه به واسطة مشكلات روزمره تصميم گيري هاي اقتصادي اجباراً در افق زماني كوتاه مدت و در جهت حل و فصل مشكلات روزمره شكل مي گيرند نه تنها نتايج مورد انتظار از اين تصميم گيري ها به نتايج مطلوب منتهي نمي گردد بلكه با اهداف و آرمانهاي بلند مدت اقتصاد ملي كشور نيز در تضاد قرار مي گيرد. از اینرو نگاه به بودجه های سالیانه به عنوان برشی از برنامه های توسعه امری لازم الاجرا است . از سویی دیگر انطباق چارچوب های بودجه با اصول بودجه باید رعایت گردد و در نهایت بودجه می بایست نشان دهند نحوه تفکر و تعامل دولت با ملت و خواست های آنان بوده و در راستای بهرمندی جامعه تدوین و عملیاتی گردد . هر گونه هزینه ای که انطباقی با خواسته ملت نداشته باشد اصولا قابل پذیرش نیست از اینرو مدیریت هزینه کرد دولت باید بر مدیریت نحوه تامین درآمدهای آن تقدم داشته باشد.
https://tooseco.ir/?p=28048









